جدول جو
جدول جو

معنی باد سبلت - جستجوی لغت در جدول جو

باد سبلت
خودبینی، خودپسندی، عجب، تکبر، غرور، باد و بروت، باد بروت
تصویری از باد سبلت
تصویر باد سبلت
فرهنگ فارسی عمید
باد سبلت
(دِ سِ لَ)
کنایه از نخوت و غرور مخصوص مردانست. (آنندراج: باد بروت، باد سبلت). رجوع به باد شود
لغت نامه دهخدا
باد سبلت
باد بروت بادبروت
تصویری از باد سبلت
تصویر باد سبلت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ قِ لَ / لِ)
باد جنوب. (زمخشری). دبور
لغت نامه دهخدا
(دِ سَ)
بادشدید. باد تند. باد پرطوفان. ریح عاصف. (منتهی الارب) (دهار). ریح صرصر. (منتهی الارب) (دهار) (ترجمان القرآن) : ریح زعزع، باد سخت جنباننده. (منتهی الارب) (دهار). ریح زعازع. ریح زعزعان. طیسل. خجوج. خجوجی. زهلق. هجوم. ریح ساهکه، باد سخت. ریح سیهک، باد سخت. ریح سهوک. تایب، باد تندی که پیش از باران وزد. ریح قاصف، باد سخت شکننده. (منتهی الارب) ، در تداول عوام، بدرد آمدن عضوی از اعضای آدمی. عضوی را باد گرفتن: زیر دنده هایم را باد گرفت. گلویم را باد گرفت، برای دفع گرمی هوا گرفتن. باد خوردن. (از مجموعۀ مترادفات ص 58)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باد صولت
تصویر باد صولت
سبکبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد آبله
تصویر باد آبله
آبله هلاک کننده را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد آبله
تصویر باد آبله
((بِ لِ))
آبله هلاک کننده
فرهنگ فارسی معین